به گزارش مشرق،روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این روزنامه از قول علی بیگدلی استاد دانشگاه نوشت: آمریکا در تلخترین و ضعیفترین دوران خود به سر میبرد دو قطبی ایجاد شده در جامعه آمریکا در تاریخ این کشور بیسابقه است و همین مسئله به شدت روی علاقهمندی مردم آمریکا برای مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ تأثیر خواهد گذاشت. از زمان روی کار آمدن ترامپ به بعد، قدر و قیمت ریاست جمهوری در ایالات متحده به اندازهای رو به افول گذاشته که دیگر رئیسجمهور آمریکا، قدرتمندترین فرد در جهان محسوب نمیشود.
حادثه تلخ ۶ ژانویه ۲۰۲۱ (حمله و تسخیر ساختمان کنگره) به طور قطع یکی از تلخترین و عجیبترین حوادثی است که از بدو تأسیس آمریکا تا به امروز رخ داده است؛ مسبب آن کیست: دونالد ترامپ، نامزد مقهور شدهای که همچنان میگوید در انتخابات، تقلب صورت گرفته است! حادثه ۶ ژانویه به همان اندازهای که حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱، جامعه آمریکایی را شوک زده و هراسان کرد بر روحیه آمریکاییها تأثیر منفی گذاشت.
دو قطبی شدن آمریکا و زیر سؤال رفتن نتایج انتخابات، به دموکراسی ادعایی سران سیاسی آمریکا لطمهای جدی وارد کرد تا جایی که بر میزان علاقهمندی آمریکایی به مشارکت در انتخابات تأثیر منفی گذاشت و این تأثیر منفی همچنان ادامه خواهد داشت. حرفهای ترامپ باعث شد آمریکاییها در اذهان جهانی خود را تحقیر شده حس کنند و این تحقیر همچنان نیز ادامه دارد زیرا ترامپ در موضعگیریهای خود همچنان بر همان مدار تهدید و استهزائی است که باعث سرشکستگی آمریکاییها شده است! آمریکا در تلخترین و ضعیفترین دوران خود به سر میبرد. از طرف دیگر، بحران اوکراین و حل این بحران یکی از تعیینکنندهترین چالشهایی است که میتواند ساکن بعدی کاخ سفید را با دردسرهای ویرانکنندهای مواجه کند.
عدم حمایت رئیسجمهور آینده آمریکا، هم ناتو را تضعیف خواهد کرد و هم اتحادیه اروپایی را در موضع تقابل با تصمیمات کاخ سفید قرار خواهد داد. این استاد دانشگاه معتقد است در صورت پیروزی ترامپ قطع به یقین دیدگاهها نسبت به گسترش و عدم گسترش ناتو دستخوش تغییرات وسیعی خواهد شد و نیز این که، رئیسجمهور بعدی به خصوص اگر از میان جمهوری خواهان انتخاب شود که بسیار محتمل است بر خلاف بایدن که این روزها به اروپاییها بهای بسیاری میدهد در تلاش خواهد بود تا از این اتحادیه فاصله بگیرد و همین مسئله میتواند بر بسیاری از مسائل مهم سیاست بینالملل سایه افکند.
چالش بعدی خاورمیانه است. آمریکای اوباما یک تصمیم حلاجی نشده گرفت و خروج از خاورمیانه را در دستور کار قرار داد. نتیجه این تصمیم ناسنجیده، گسترش نفوذ چین در خاورمیانه، ترغیب عربستان به یافتن شرکائی از شرق دور و فاصله افتادن بین کاخ سفید و ریاض بود. رئیسجمهور بعدی آمریکا چارهای جز بازگشت به خاورمیانه ندارد اما این بازگشت دیگر برای او نفعی نخواهد داشت حتی اگر شخصیتی مانند ترامپ با عربها رقص شمشیر کند.
با مجموعه تحولاتی که در غرب آسیا و خاورمیانه رخ داده، عملاً آمریکا برای بازگشت به این نقطه از جهان که به آن نیاز حیاتی دارد قطعاً با چالشها و واکنشهایی مواجه خواهد شد که برای کاخ سفید خوشایند نخواهد بود زیرا بازگشت آمریکا به خاورمیانه یعنی مواجه شدن با شرکای جدیدی معنا میدهد که جا پای محکمی در این منطقه برای خود در نظر گرفتهاند و این آغاز چالشی بزرگتر خواهد بود!
چالش دیگر، ایران و برجام است. ایران و آمریکا تا ابد نمیتوانند موضوع برجام را «کش» بدهند. پافشاری بر مواضعی که چندان منطقی نیست، آمریکا را با یک ایران عصبانی و قوی مواجه خواهد کرد که میتواند برای واشنگتن از کره شمالی نیز خطرناکتر باشد. ایران تا ابد نمیتواند به این وضعیت ادامه دهد.
مسئله اسرائیل هم یکی از دردسرهای بزرگ ایالات متحده است. روی کار آمدن نتانیاهو چندان خوشآیند واشنگتن نبود و به همین دلیل کاخ سفید مترصد به نتیجه رسیدن اعتراضات خیابانی در اسرائیل است زیرا سقوط محتمل دولت نتانیاهو شاید به این مسئله ختم شود که دولتی میانهروتر و همگامتر با سیاستهای آمریکا بر سر کار آید. بایدن کژ دار و مریز با نتانیاهو رفتار کرده، اما این شیوه در نهایت به یک چالش عمیقتر تبدیل خواهد شد.
تیتر و گفتوگوی روزنامه آفتاب یزد درباره ناتوانیها و درماندگی آمریکا، در حالی است که سران طیف غربگرا ادعا میکردند آمریکا کدخداست و بدون مذاکره و گفتوگو با آنها نمیشود سر کرد.